روز های قشنگ دهمین ماه نازنینم

اینم روز های دهمین ماه زندگی عسلکمه ............قربونش برم هرروز  داریم از قبل بهت وابسته تر میشیم عشقم

 اینم عکسای  ناز پسرمه از مسافرتمون به بیرجند ........که البته من و آرش تنهایی رفتیم پیش پدر جون و مادر جون و بابایی رفت یه مسافرت کاری ................که اینجا من وآرشم و دایی عادل و زندایی و خاله حانیه  اومدیم پارک و بهمون کلی خوش گذشت

اینجا آقا آرش که عاشق آبه کلی آب بازی کرد و یه عالمه خندید  ........ قربونش بریم

اینجا هم نانینم سوار ماشین برقیا شد و کلی حالشو برد و از باباییش یاد گرفته بود چجوری رانندگی کنه و هی فرمون می چر خوند

اینجام بعد از مسافرت بیرجند که آقا کوچولوی ناز من به دلیل ناسازگاری با آب و هوا یه کوچولو سرما خورده بودو من کلی نگران شدم  و بعد از رفتن پیش دکتر جون (دکتر کرمی) که خیلی عاشقشی گفت یکمی مریضی و خیالمونو راحت کرد ولی توی آخرای  این ماه لپای پسرم گم شده بود و کلی کوچولو و لاغر شده بود ............... وزن عسلم توی این ماه حدود حدود 11.700 و قدش حدود 76 سانتی متر است ............... عاشقتم کوچولوی نازم