اولین ملاقات آرش کوچولو و دنیای اطرافش
زندگی سه نفریمان بر وفق مراد در حال پیش رفتن بود و حضور سبز تو آن هم با هفت روز تاخیر بود که این شادی بی اندازه را برایمان به ارمغان آورده بود و لطف و رحمت بی نهایت الهی را شامل حال ما کرده بود ......, دفتر خاطرات زندگیمان ورق خورد و خورد تا رسیدم به ورق خوردن پانزدهمین برگ از زندگی با ارزش تو و همانروز بود که اولین گردش سه نفریمان صورت گرفت و شد از آن اتفاقات و روز های به یاد ماندنی ....... من و تو و بابایی به جنگل رفتیم و اولین دیدار تو با یکی از پدیده های عظمت خداوند منان صورت گرفت......... آنروز سرشار از شور و نشاط و شادی بود ولی گذشت ............. در آنروز پس از تحمل آنقدر دوری و سختی تنها یک آرزو داشتم و از ...
نویسنده :
اونایی که بی نهایت دوستدارن
23:48